آتش و باد سریالی است که این روزها از شبکه سه در حال پخش است و در بستری تاریخی داستانی عاشقانه را روایت می‌کند یا از پس یک داستان عاشقانه، روایتی تاریخی را بیان می‌کند.

آتش و باد

همشهری آنلاین، شقایق عرفی نژاد: آتش و باد ساخته مجتبی راعی است که پیش از این فقط فیلم ساخته و سریالی برای تلویزیون کار نکرده است. تصویربرداری این سریال از مهر ۱۳۹۸ شروع شده و در دی ۱۴۰۱ به پایان رسیده و از فروردین هم در حال پخش است. نام قبلی این سریال جشن سربرون بود که به آتش و باد تغییر کرد و داستانی عاشقانه را در دوران مشروطه روایت می‌کند. در این سریال نادر فلاح در نقش «سرخو» یکی از منفی ترین شخصیت‌هایی را که تا به حال بازی کرده، تصویر کرده است. با او که همزمان با پخش این سریال نمایش کابوس‌های آن که نمی‌میرد را هم در تالار مولوی روی صحنه دارد، در باره این سریال صحبت کردیم:

از پیوستن به  آتش و باد بگویید. چطور اتفاق افتاد؟

در سفری به مشهد با آقای راعی، کارگردان سریال، آشنا شدم و وقتی برگشتم و من را به دفتر دعوت کرد و در باره سریال صحبت کردیم و قرارداد بستیم.

با وجود نقش‌های منفی زیادی که بازی کرده اید، از این که  یک نقش منفی دیگر را قبول کردید، نترسیدید؟ چون بازیگران معمولا از این که مدام یک نوع شخصیت را بازی کنند، می‌ترسند.

نه ترس نداشت. اول یک کم در برابر قبول یک نقش منفی دیگر مقاومت کردم و می‌خواستم نقش مثبت سریال را بگیرم، ولی نقش سرخو آنقدر نقش خوبی بود که قبولش کردم. درست است که خیلی آدم بی رحمی ‌است، ولی آنقدر دراماتیک و کنشگر و عملگرا بود و به اندازه‌ای در جریان درام پیشبرنده بود، که راهی جز پذیرفتنش نداشتم. آقای راعی هم خیلی دوست داشت که این نقش را من بازی کنم.

کمی‌ در باره شخصیت سرخو صحبت کنیم. در باره خصیصه‌هایش هم خودش در سریال چیزهایی می‌گوید و هم دیگران در باره‌اش صحبت می‌کنند. گفته می‌شود، قلدر است، هر چیزی را بخواهد به دست می‌آورد و در دیالوگی گفته می‌شود که معیوب است. به نظر خود شما اصلی‌ترین ویژگی او چیست؟

بزرگترین خصیصه‌اش این است که جاه‌طلب است. در پی به دست آوردن قدرت است و خودش را لایق جایگاهی بالاتر می‌داند. دچار خودبینی شدید است و به شدت به میل به قدرت دارد. معیوب بودنش هم شاید از این جهت است که سریع در باره چیزی فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد و به سرعت هم آن را عملی می‌کند. چندان تعمل نمی‌کند که کاری می‌کند به نفع خودش یا طایفه هست یا نه. مخصوصا در مورد کشتن آدم‌ها خیلی بدون فکر عمل می‌کند. از آن طرف فرمانپذیر است و به خان وفادار است. ولی قدرت‌طلبی کورش کرده است.

جالب است. هم قدرت طلب است و هم در عین حال فرمانبردار. یعنی در برابر یک قدرت برتر کاملا مطیع است.

بله. دقیقا همینطور است.

از رسیدن به نقش و پیدا کردنش بگویید. این پروسه چطور برایتان طی شد؟

بخشی از نقش را در همان ابتدا و با خواندن فیلمنامه پیدا کردم. بخشی را هم در صحبت‌های مداوم با آقای راعی به دست آوردم. در طول کار به خیلی چیزها در باره این شخصیت رسیدم. مثلا در باره فیزیکش و همینطور نوع نگاه کردن و حرف زدن. این‌ها را هم در گفت‌وگو با آقای راعی پیدا کردم و هم از ابتدا یک مهندسی برای نقش داشتم تا بتوانم آنچه را در متن هست، به تصویر بکشم.

به شیوه تئاتر، اتودهای مختلف برای این نقش داشتید یا در طول کار به دست آمد؟

نه، اتود ویژه‌ای نداشتم. شاید به دلیل تجربه‌ای که با سال‌ها کار در تئاتر به دست آورده‌ام، کمی ‌سریع به نقش می‌رسم. یعنی همان اولین اتودهایی که می‌زنم من را به نقش نزدیک می‌کند و مورد تأیید کارگردان هم قرار می‌گیرد. این نقش هم چندان دور از دست نبود و با چند اتود آن را پیدا کردم.

در شروع فیلمبرداری فیلمنامه کامل داشتید یا به تدریج نوشته شد؟

به جز دو سه قسمت آخر، فیلمنامه کامل داشتیم که البته سر صحنه تغییراتی می‌کرد. ولی بخش اعظم فیلمنامه در دستمان بود.

در این کار یکی دو ایل خیالی تصور شده که فقط می‌دانیم در فارس و حوالی شیراز هستند. خصوصیات این ایل‌ها چطور شکل گرفت؟

ما یک سفر شیراز رفتیم تا با ایل‌ها از نزدیک آشنا شویم. این سریال یک پیشینه تاریخی دارد. مواجهه ما ولی ناگزیر با مردمان ایلیاتی امروز بود. با آنها گپ زدیم و آنچه دریافت کردم، مهمان‌نوازی و برخورد خوش این مردم بود. ولی کاراکتری که من طراحی کردم مربوط به سال‌های دور است که وضعیت در آن زمان طور دیگری بوده و شرایط اجتماعی اصلا چیز دیگری بوده است. این قلدری سرخو هم زاده همان شرایط اجتماعی زمان خودش و شخصیت خودش بود. وگرنه ایلیاتی‌ها مردم بسیار خوبی هستند که نمونه‌اش را آقای محجوب به زیبایی در این سریال در نقش بهادر نشان داد.

با وجود همین خارج از پایتخت بودن و ایلیاتی بودن، هیچکس در این سریال لهجه ندارد. این اتفاق حتی در مورد سریال گیلدخت هم افتاده و هیچکدام از شخصیت‌ها به لهجه گیلانی صحبت نمی‌کنند. می‌خواهم بدانم آیا تلویزیون اجازه این کار را نمی‌دهد یا مسئله چیز دیگری است؟

متاسفانه بعد از سریال سرزمین کهن که من هم در آن بازی می‌کردم، کارگردانان و تهیه کنندگان کمی‌ در باره این مسائل محتاط شده‌اند. این سریال با زحمت فراوان ساخته شد، اما سر همین مسائل خوابید. الان نویسندگان و کارگردانان با احتیاط در این زمینه کار می‌کنند. در صورتی که در هر جامعه و شهر و قومی ‌آدم‌های خوب و بد در کنار هم زندگی می‌کنند. من کرمانی هستم. اگر با همین لهجه کرمانی نقش یک آدم بد را بازی کنم، نباید کرمانی‌ها ناراحت شوند و بگویند کرمانی‌ها را بد نشان داده‌اید. الان مردم باید به این سطح رسیده باشند که بدانند آنچه می‌بینند فیلم یا سریال است و باید خوبی و بدی را در کنار هم نشان دهیم. در همین سریال آتش و باد درستش این بود که ما لهجه داشته باشیم. اصلا هر سریالی که ماجراهایش در یک بوم و جغرافیای خاص می‌گذرد، لهجه آن قوم و جغرافیا باید یکی از ارکان اصلی‌اش باشد. ولی همانطور که گفتم، الان کارگردانان مجبورند با احتیاط برخورد کنند تا زحمات چند ساله‌شان سر اعتراضات و صحبت‌های این شکلی هدر نرود یا مجبور نباشند قسمت‌هایی را حذف کنند یا دو باره دوبله کنند. این‌ها چیزهایی است که از سوی جامعه و نابه‌جا به سازندگان مجموعه‌های تلویزیونی تحمیل می‌شود.

به هر حال حتی اگر لهجه هم نداشته باشند، شهر و قومیت‌شان گفته می‌شود. چرا مسئله فقط لهجه است؟

بله. اصلا جغرافیا مطرح می‌شود. یک وقت هست که بازیگر در ساختن و ادای لهجه‌ای ضعف دارد. این فرق می‌کند و می‌توانند بگویند لهجه درست درنیامده است. ولی فقط به دلیل این که یک آدم بد است، نمی‌توان اعتراض کرد که چرا لهجه جای خاصی را دارد. آدم خوب و بد همه جا پیدا می‌شود. به همین دلایل کارگردانان خطر نمی‌کنند که لهجه داشته باشند. مدت دو سال و نیم تصویربرداری این سریال طول کشید. اگر به خاطر لهجه یک مسئله‌ای ایجاد می‌شد، دو سال و نیم زحمت یک گروه هدر می‌رفت.

راهی جز پذیرفتن نقش سرخو نداشتم| کارگردانان برای این که زحماتشان هدر نرود، احتیاط می کنند| تئاتر جزیره کوچک آزادی است

تا الان چه بازخوردهایی از سریال گرفته‌اید؟

علی رغم این که این نقش منفی بود، ولی خیلی‌ها دوستش داشتند. می‌گفتند باورپذیر بوده و حتی جاهایی بامزگی هم داشته است. البته یکی دو نفر هم در اینستاگرام بد و بیراه برایم نوشته‌اند که البته بیشتر شوخی بوده و مثلا گفته‌اند دست از سر فلان شخصیت سریال بردار! ولی در کل نظرها خوب بوده است.

پیشینه شما تئاتر است، ولی مدیوم‌های مختلف تصویری را هم زیاد تجربه کرده اید. خودتان را تئاتری می‌دانید یا یک بازیگر که در هر مدیومی‌ می‌تواند بازی کند؟

بازیگر، بازیگر است. تئاتر و سینما و تلویزیون فقط شکل اجرایی متفاوت دارند، وگرنه بازیگری همان است. در سینما و تصویر می‌دانید در قاب بازی می‌کنید و اندازه قاب را می‌شناسید و برای همان قاب بازی می‌کنید. در عین حال نزدیک‌تر به زندگی و واقعگرایانه‌تر رفتار می‌کنید. در تئاتر به دلیل دور بودن تماشاگر باید کمی ‌درشت‌تر از حد معمول بازی کرد. با این حال امروز در تئاتر هم می‌بینیم خیلی وقت‌ها بازیگران به بازی سینمایی نزدیک می‌شوند و حتی بعضی از میکروفون استفاده می‌کنند تا صدایشان را بلند نکنند. بنابراین بازیگر، بازیگر است و مدیوم فرقی نمی‌کند.

تئاتر به شدت بازیگر را به شدت قوی‌تر می‌کند. در سینما و تلویزیون چندان وقت تمرین وجود ندارد، ولی یک تئاتر دو ماه، سه ماه تمرین می‌شود. همین تمرین‌ها روی بیان و میمیک و توانایی‌های ما اثر می‌گذارد و ما را در سطحی از آمادگی نگه می‌دارد. تئاتر تقویت کننده و نگهدارنده بازیگر در سطحی از کیفیت بازیگری است.

شما نمایش کابوس‌های آنکه نمی‌میرد را هم روی صحنه دارید. در باره آن بگویید. استقبال تا الان چطور بوده است؟

استقبال خیلی خوب بوده است. ما از فروردین ماه اجراهایمان را شروع کردیم و از هفته اول بلیت‌ها فروش رفته بود. تا امروز هم که هفته هفتم اجراست، هر شب سالن پر است. حتی ماه رمضان هم سالن تکمیل بود.

راهی جز پذیرفتن نقش سرخو نداشتم| کارگردانان برای این که زحماتشان هدر نرود، احتیاط می کنند| تئاتر جزیره کوچک آزادی است
نمایش کابوس های آنکه نمی میرد

از شرایط روی صحنه رفتن کار بگویید. در شرایط که خیلی‌ها اعتقاد دارند به دلیل اتفاقات سیاسی و اجتماعی و شرایط موجود، باید تئاتر را تحریم کرد، شما نمایش کار کردید.

من نمی‌دانم کسانی که می‌گویند باید تئاتر را تحریم کرد، استدلالشان چیست. تئاتر همواره در باره مسائل اجتماعی انسان صحبت می‌کند. همین نمایش ما از مسائل تاریخی و اجتماعی‌مان صحبت می‌کند. اصلا نمی‌فهمم بچه‌های تئاتر چرا دم از تحریم می‌زنند. ما به هر حال کار خودمان را کردیم. در این نمایش به تاریخ خودمان نگاه کردیم، نگاهی اجتماعی و سیاسی. کسانی که نمایش ما را دیده‌اند می‌دانند چه می‌گویم. تئاتر به قول پیتر بروک جزیره کوچک آزادی است. جایی است که آدم‌ها تحمل شنیدن حرف‌های دیگران را دارند. تحلیل و فکر می‌کنند و جای مناسبی برای رشد اجتماعی است. البته بعضی تئاترها هم فقط جنبه سرگرمی ‌دارند که به نظرم آنها هم کار خودشان را انجام می‌دهند. به همین دلیل تحریم تئاتر به نظرم خطای بزرگی است. چه از طرف تئاتری‌ها و چه از طرف هرکس که به آن دامن می‌زند. تئاتر باید در بدترین شرایط هم اجرا شود. فقط باید نظر به جامعه‌اش داشته باشد و بداند چه چیزی بگوید و چطور آن را به صحنه ببرد. این را هم دوست دارم بگویم که کار ما تا ۲۵ خرداد در تالار مولوی تمدید شده و ممکن است تیرماه هم تمدید شود که البته بعد از تعطیلات خرداد ساعت اجرا ۸ خواهد بود.

کد خبر 763866
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رادیو و تلویزیون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha